هوا پسناجوانمردانه سرداست اینجا شاهرود ..........موقعیت کنونیم پاس 2 اسایشگاه
ساعت 15 . 01 بامداد دوباره صدای تلق تلق پوتین هایم در کف اسایشگاه میاید درست
مثل تیک تاک ساعت روی دیوار دوباره هجومی از افکار به سراغم می اید و مرا درگیر
خود می کند دلگیری از عشقم بخاطر زیاد نبودن در کنار هم در مرخصی قبلیم بعد 120
روز و امشب برای بخشیدنش به کنار پنجره اسایشگاه رفته ام مطمنا تا حالا این نوع بخشیدن
رو ندیده ایدخودمم اولین بار یک نفر رو اینجوری می بخشم البته او یک نفر نیست برای من
بلکه یک دنیاست داشتم می گفتم به کنار پنجره اسایشگاه پناه برده ام که عشقم رو ببخشم بر
روی پجره با دهانم پشت سر هم ها ها ها می کنم از شدت سرما زیاد شیشه پنجره ای که
بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
برچسبها: